خانه
عناوین مطالب
تماس با من
یادوارهها
زندگی: اشکی که خشک می شود، لبخندی که محو می شود، یادی که می ماند.
یادوارهها
زندگی: اشکی که خشک می شود، لبخندی که محو می شود، یادی که می ماند.
درباره من
اهل دل و نوشتن
ادامه...
پیوندها
خاطره
فلْ سفه
نوای خفته
مرکز هایک
социология
طلسم معجزت
طلسم معجزت
پدیدار شناسی
آنتونیو گرامشی
بعضی حرف ها...
مجلۀ ادبی پیاده رو!
Гумер библиотека!
آزمودم عقل در اندیش را!
عکسهای زیبا
جدیدترین یادداشتها
همه
یک ماه سخت
مثل گذشته
[ بدون عنوان ]
دل ناتوان شد
هنوز تنبلی
مثل همیشه
هنوز یکجاییم
هنوز همان مشکلات لاینحل
آتش بس کردیم، بدون توافق
تلخ تلخ
بهتر میشود
سال نو شد، حال نو خواهد شد؟
تا اینجا موفق نشدم
از نفس افتادم آخر
کشور ضعیف، مردم ضعیف و دولت فاسد
نویسندگان
.......
65
بایگانی
اسفند 1399
2
آذر 1398
3
مهر 1398
2
تیر 1398
1
فروردین 1398
4
اسفند 1397
7
بهمن 1397
5
مهر 1392
1
دی 1391
1
آذر 1391
5
مهر 1391
1
خرداد 1391
1
اردیبهشت 1391
1
فروردین 1391
1
اسفند 1390
11
بهمن 1390
2
دی 1390
2
آذر 1390
14
آبان 1390
1
آمار : 13303 بازدید
Powered by Blogsky
دلتنگم....
امروز بیش از هر روز دیگری گیج و دلتنگم. می خواستم درسهایم را بخوانم. ولی به نظر می رسد. این کار تا بعد از ظهر برایم امکان پذیر نخواهد شد. می خواهم شروع کنم. دو سطر می خوانم سطر سومی تعطیل می شوم.
.......
شنبه 25 آذرماه سال 1391 ساعت 12:37
0
لایک
نظرات
0
+ ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت
Gravatar.com
ثبت نام کنید. (
راهنما
)
نام
ایمیل
آدرس وبسایت
مشخصات مرا به خاطر بسپار
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد
ارسال نظر