یادوار‌ه‌ها

یادوار‌ه‌ها

زندگی: اشکی که خشک می شود، لبخندی که محو می شود، یادی که می ماند.
یادوار‌ه‌ها

یادوار‌ه‌ها

زندگی: اشکی که خشک می شود، لبخندی که محو می شود، یادی که می ماند.

مثل همیشه

مدت زیادی سعی کرده ام از فضای مجازی فاصله بگیرم و به فضای واقعی بیایم. در حدی تلاشم موفقیت آمیز بود. چت‌های بی دلیل و غیر موجه که قبلا وقتم را می خورد، تمام شده و وقت زیادی را با این کار نمی گذرانم و شاید روزهای زیادی حتی با کسی چت نکنم. حساب فیسبوک و اینستاگرام را بسته ام و از این بابت راحتم. این کار یک نتیجه دیگر هم داشته. اینکه اضطراب کمتری بابت چیزهایی که در فیس بوک نوشته می‌شود دارم. 

هنوز وب گردی و مرور اخبار به صورت مکرر به عنوان بخشی از مشکل من باقی است و این موضوع را نتوانسته ام حل کنم. سعی می کنم ولی هنوز نشده. شاید ماه‌های آینده بتوانم این اعتیاد را هم کنار بگذارم. از دنیا بی خبر باشیم بهتر از این است که خبر داشته باشیم و دنیایی از اضطراب و نگرانی را تجربه کنیم. 

به جای این کار سعی می کنم کمی بیشتر کتاب مطالعه کنم. با کتاب آرامش پیدا می کنم. این کاملا برخلاف چیزی است که با فضای مجازی و وب گردی به دست من می آید. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد