یادوار‌ه‌ها

یادوار‌ه‌ها

زندگی: اشکی که خشک می شود، لبخندی که محو می شود، یادی که می ماند.
یادوار‌ه‌ها

یادوار‌ه‌ها

زندگی: اشکی که خشک می شود، لبخندی که محو می شود، یادی که می ماند.

کاتب چشم بینای تاریخ

کاتب تاریخ نویسی ستمگران را وارونه و ویران کرد. نگاه کاتب به تاریخ نویسی و شکستن سنت تاریخی دفاع تاریخ از ستمگران را شکست. علی رغم وضع ناگوار موجود(وضعیتی که کاتب عملاً در آن به سر می برده است) کاتب از تاریخ به عنوان ابزار آشکارگی واقعیت ستم استفاده می کند. تاریخی که کاتب می نویسد نه انعکاس اقتدار و قدرت حاکمان بلکه انعکاس وضعیت واقعی ستم دیدگان است.

کاتب واقعیت ها را متفاوت از دیگران در تاریخ جستجو می کند و می بیند. کاتب از آنجائیکه چیزی را در تاریخ می بیند که مؤرخان دیگر و حک کنندگان تاریخ رسمی آنها را نمی بیند اصولاً سنت نگاه به پدیده ها را در تاریخ، دگر گون می کند. نویسندگان رسمی تاریخ سعی در زیر خاک سیاه کردن وضعیت ستمدیدگان دارند و حتی وارونه جلوه دادن حاکمان و اعصار تاریخی. کاتب دقیقاً نقطۀ مقابل چنین چیزی است. او پرده هایی را که برروی واقعیت ها کشیده اند بر می دارد و تاریخ را آنگونه که هست به نگارش در می آورد.

نوشتن تاریخ به شکلی که کاتب در پیش گرفته، مطمئناً شهامت بلندی می خواهد که تنها در بدن نهیف و در هم کوفتۀ تاریخی کاتب وجود دارد. کاتب چه بسا فقط کاتب توان نوشتن و شهامت نوشتن این تاریخ را داشته است.

به این لحاظ کاتب چشم بینای تاریخ است. چشمی که تاریکی های تاریخ را و پدیده هایی که زیر سیاهه های جابران پنهان کرده اند و می کنند می بیند. و کاتب واقعیت ها را آنگونه که هست، نه آنگونه که می نمایند، به مردم می نمایاند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد